۱۳۸۸ مهر ۱۵, چهارشنبه

همه ی بودن من

مشت های گره کردۀ من خالی است
انگشتانم را بر هم میفشارم
اما، دستانم چه تهی است
پس کجاست؟ پس چه شد؟
حبابی در دست داشتم؟حبابی از باورها ؟
حبابی از باید ها و نباید ها؟حبابی از آرزوها؟
خالی دستانم در نیمه راه بودن
وه ، چه دشوار است. آیا آغازی ست؟
سرگشتگی من اکنون می گوید:
بار سنگین قضاوتهایت را بسپار به خاک
و رها کن خود را از هر آنچه که تو را آزرده ست
بگسل بند فرسودۀ دلبستگی هایت را،
زنجیر کهنۀ وابستگی هایت
دور کن همه ناخواستنی هایت را
پاک کن ذهنت را، پاک کن ذهنت را
و به خاطر آور آنچه را خواسته ای
شکر بگذار آنچه را داشته ای
بگذر از هر آنچه به زمان وابسته ست
نقطۀ آغاز است در بودن
لحظه ای کوتاه است همه ی بودن من
می نمایم خود را غرق در این بودن
بودن و با خود یکرنگ شدن
بودن و از خود نترسیدن
بودن و داشته ها و نا داشته ها را پذیرفتن
بودن و خود را باور داشتن
بودن و از خود هر سوالی پرسیدن
بودن و پاسخ ها را در خود کاویدن
چه شکوهی دارد همۀ بودن من
چه شکوهی دارد همۀ بودن من
(ا ین دلنوشته درتاریخ 5 شهریورتوسط" م.الف. نیک" سروده شده است)

برانگیختن ایمان

برای بهره مندی کامل از نیروی ایمان و برانگیختن شور و انرژی درونی چه باید کرد و چه نباید کرد؟

مقاله های مرتبط با این پرسش را تحت عنوان " اقدام کنیم " و" دوری کنیم" در برچسب " مثل هیچکس نبودن" ارایه خواهم کرد.

۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

توهمه اندیشه ای

ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی را استخوان و ریشه ای (مولانا)*
اغلب ما در سطحی پایین تر از آن چه توانایی رسیدن به آن را داریم باز میمانیم.دکتر وین دایر میگوید: "تو همان میشوی که آن گونه می اندیشی".اصولا برای کارهایی که در محدوده ذهنی ما قابل باور است خود به خود ایمان ما فعال میشود و آن کار را انجام شدنی میدانیم. پس برای آنچه که بنظر نشدنی می آید ولی آ رزوی انجامش را داریم باید ایمان بیافرینیم.نیرویی که باید آن را از درونمان فعال کنیم. چرا که ایمان همان شورو انرژی است که می تواند ما را از موانع عبور دهد باید بدانیم از درون ما میجوشد فقط باید آن را تجلی بخشیم .و این همان مثل معروف خودمان را بیاد میآورد" خواستن ،توانستن است".امید و آرزو بی تحرک و ایستا هستندوبا احساس ایمان و اطمینان است که واقعیت می یابند.
اصل " جست و جو کن تا بیابی" یعنی در هر موقعیتی به دنبال هر چه بگردیم آن را خواهیم داشت. پس باید مراقب باشیم چه میخواهیم وایمانمان که همان شور و انرژی درونمان است را صرف چه کاری میکنیم.من بارها تجربه این را داشته ام که از ته دل به دنبال راه کاری بوده ام یا سوالی ذهنم را مشغول کرده است و پاسخم را دریافت کرده ام حتما شما هم این تجربه را داشته اید.
این مطلب را با پرسش کوانتومی دیگری دنبال خواهم کرد
*(منظور از ای برادر ای انسان است)

از عالم دیگر

مایکل نیوتن ، روانشناس و محققی است که عمر خود را صرف تحقیق و بررسی در عوالم بعد از مرگ کرده است او در حالت هیپنوتیزم به حافظه پنهانی و ضمیر ابر آگاه مراجعین خود دست یافته وخاطرات و تجربیات آنها را از دنیای دیگر شرح میدهد .نکته ای که در میان همه گفته های مراجعین دیده میشود این است که در عالم دیگر نظم و ترتیب خلل ناپذیر ، مهر و محبت سر شار و نظام آموزشی آن است.
نخستین کتابش " journey of souls " برگردانده شده به فارسی توسط" محمود دانایی" به نام " سفر روح" دریچه جدیدی را از عوالم پس از مرگ ،برزخ،حساب و کتاب آخروی و دیگر مسایل عالم بعد ، به روی خوانندگانش باز میکند.
کتاب دوم او "Destiny of souls" برگردانده شده به فارسی به نا م" سرنوشت روح " است.
آنچه که باید به آن توجه کرد این است که همه کتب مقدس به گونه ای رمز آلود به این موضوعات پرداخته اندوچه بسا از آنچه در پیش است ترسانده اند بطوریکه انسان ازمرگ میترسد وآنرا سفری دلنشین نمی یابدوچنان دو دستی به این عالم وهمه اشتباهاتش میچسبدتا مرگ را به خاطر نیاورد. اما نکته در این است که در این دو کتاب چنان تصویری زیبا و خیال انگیز از عالم دیگر ترسیم میشود که دیگر مرگ خاکستری واندوهناک جلوه نمیکند.

۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

ایمان چیست؟

چه چیزی در کریستف کلمب شهامت در نوردیدن اقیانوسها را آفرید؟
فکرش را بکنید بعضی وقتها وقتی قرار است به کشوری جدید ، شهری جدید ، جاده ای جدید یا حتی ساده تر به اتوبانی که تا به حال نرفته اید بروید چه احساسی دارید ، در حالی که همه آنها حداقل روی نقشه وجود دارد.رفتن به سرزمین های ناشناخته را آیا میتوان فقط با شهامت توضیح داد؟
چه چیزی در مهاتما گاندی قدرت مقاومت ورهبری مردم هند به سوی آینده ای مستقل را آفرید؟
چه چیزی باعث شد نلسون ماندلا بتواند با تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی مبارزه کند؟
وبسیاری بزرگان دیگر...از نظر آنتونی رابینز فقط نیروی ایمان است که میتواند چنین شهامتی را بیافریند. منهم کاملا موافقم ولی معتقدم که با این مثال نباید احساس کنیم که "ما قرار نیست کارهایی با این عظمت بکنیم، یرای معمولی بودن نیاز به این همه فلسفه بافی نیست".آنچه که باید به خاطر بسپاریم این است که :
زندگی صحنه زیبای هنرمندی ما ست *
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود....
پس زندگی معمولی وجود ندارد ،هرانسانی با طرح خاصی به صحنه زندگی وارد میشود اینکه بتواند سناریو را بخاطر آورد، درک کند وبه زیبایی اجرا کند ، به شور و انرژیی احتیاج دارد به نام ایمان و هر کاری که با شور ایمان آمیخته باشد تبدیل به یک شگفتی میشود که هرگز فراموش نمیشود.
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
این موضوع را ادامه خواهم داد و منتظر نظرات شما هستم .
*فکر میکنم شعر از سهراب سپهری باشد. البته آثار شکسپیر نیزپر از قطعاتی است که زندگی را نوعی صحنه تآتر
می خواند مثلا در نمایشنامه "As you like it" که به فارسی به نام "هرطور که بخواهید " می گوید :
دنیا همه صحنه ای ست،
و مردان و زنان بازیگران:
به صحنه می آیند و از صحنه می روند
و هر کس در عمرخود بسیارنقشها که بازی میکند

نیروی ایمان را فعال سازیم

تاحالابه این فکر کردید که ایمان چیه ؟ از چه جنسیه؟ چطوری دوست دارید تعریفش کنید ؟

مقاله های مرتبط با این پرسش را تحت عنوان " ایمان چیست ؟" و" تو همه اندیشه ای" در بر چسب "مثل هیچکس نبودن" ارایه خواهم کرد.

۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

لحظه آغازاست

به نام خداوند جان و خرد
دوباره متولد شده ام.هیجان انگیز است .گویی دررا به دنیایی تازه گشوده ام.بودن در این لحظه همتی میخواست که آن را یافته ام.دوست دارم به خودم تبریک بگویم.حس عجیبی دارم گویی قدم اول را برداشته ام ومی دانم که دیگر از پای نخواهم نشست تا در مسیر درست قرار بگیرم.به امید تعامل با شما هستم و میدانم که میتوانم.و به شما که این لحظه را با من شریک شده اید افتخار میکنم.به امید پیروزی