نمیتوانم همچنان به نوشتن مقاله هایم ادامه دهم در حالی که در فا صله ای که بسیار دور به نظر می رسد فاجعه ای رخ داده که بسیارنزدیک است. قلبم به درد آمده گویی که زلزله " بم" و" رودبار" در "ایران" تکرار شده ، چندی قبل زلزله ای خفیف لحظه ای کوتاه تر از ثانیه "تهران" را لرزاند ، بعد از ظهر یک روز پاییزی بود که همه از ساختمانها بیرون ریختند و مدتی را در زیر آ سمان آبی به سر بردند .گویی که سقف آسمان نه تنها زیبا ترین که امن ترین سقفی است که میتواند بر سرمان باشد .ولی حادثه درست وقتی می آید که منتظرش نیستی .و بلایای طبیعی هم که دیگر قربانیان خود را انتخاب نمیکنند .
واقعیت این است که بسیاری از مردم دنیا اگرچه می خواهند نمی توانند مستقیما کمکی به کم کردن رنج و درد بازماندگان زلزله بکنند، ولی بیایید همه با هم دعا کنیم که زیر آوار ماندگان نجات یابند و بازماندگان آرامش خود را به دست آورند و سامان بگیرند.
وبیند یشیم
آیا این شروعی از آنچه است که زمین و ساکنانش باید منتظرآ ن با شند ؟
واقعیت این است که بسیاری از مردم دنیا اگرچه می خواهند نمی توانند مستقیما کمکی به کم کردن رنج و درد بازماندگان زلزله بکنند، ولی بیایید همه با هم دعا کنیم که زیر آوار ماندگان نجات یابند و بازماندگان آرامش خود را به دست آورند و سامان بگیرند.
وبیند یشیم
آیا این شروعی از آنچه است که زمین و ساکنانش باید منتظرآ ن با شند ؟
آیا زمانش نیست که نگاهمان را تغییر دهیم؟
آیا زمانش نیست که پوستهٴ خودخواهی و همه چیز خواهی را که بدور خود تنیده ایم بشکافیم ؟ و دنیای درون ودر نتیجه دنیای بیرونمان را دوباره بسازیم.
گویی که آخرین فرصت است.
آیا زمانش نیست که پوستهٴ خودخواهی و همه چیز خواهی را که بدور خود تنیده ایم بشکافیم ؟ و دنیای درون ودر نتیجه دنیای بیرونمان را دوباره بسازیم.
گویی که آخرین فرصت است.