۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

فریاد

آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد ؟

۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

باورش سنگین است

ذهن من در گیر است
خاطرات او را،
باورش سنگین است .
و توان انسان،
چه شگفت انگیز است .
چه شگفت انگیز است ،
این داستان:
کودکی ۥنه ساله
با عروسکهای دست دوزش
در حیاط سنگفرش خانه
می دود در پی پروانه
د خترک مو بور است
عسل چشمانش ،وه چه زیباست ولی
زیبایی چه بلایی دارد در پی خود
چفت در می کوبد،
چفت در می کوبد
مادرش مفتون شهرت کوبنده
میدهد قول ، ولی
پدرش می کوبد بر سر خویش
می گوید: "دخترم با هوش است ،
دخترم زیبا روست."
مادرش همچو صخره سخت است، می گوید:
"دختر باهوش و زیبا روی می بایست
راهی متبخ خانه شوهر باشد،
پس چه بهتر پروردهٴ دست همسر باشد."

این چنین است که پدر تسلیم است
باز هم چفت در می کوبد
طوفان است ، طوفان است
و همه همره طوفان هستند
دختر زیبا روی ، غرق در حیرت و شرم
ناگهان می بیند که سوار طوفان
می رود تا که بسازد ، آ نچه را می بینی
ذهن من در گیر است
باورش سنگین است
از خدا پرسیدم :" پس چگونه است؟
دختر ۥنه ساله ،همره طوفان شد
با گذشت سالها ،ماجراها در پی
سر بلند و پیروز ، قهرمان ما شد."
پاسخ آمد در خواب
سرگذشتش همچون
ملحفه ای پاک است
که سفید و بی لک
می تکانی آنرا تا
بیابی نقصی ، می بینی
صاف و یکدست بودست
با کنار چاک، چاک
تا نماید گذر عمرش را
و بکوید که نباید ذره بین برداری .
تا بیابی راهی تا تسلی بخشی،
خستگی هایش را
و فراهم آری فرصتی را ،
تا ببخشد آنچه را که بر او بگذ شته ست.
و بدانی سر نوشتش این بود
روح او می بایست می پیمود این راه را
تا بداند انسان تنها نیست
تا بیابد سپری از عشق و
شمشیری از انصاف
و بسازد قلعه ای نا مرٸی ،
محصور در ایمان.
سروده "م.الف. نیک" در تاریخ 19 دیماه 1388
----------------------------------------------------------------
سرودهٴ " باورش سنگین است " را به همه زنانی تقدیم می کنم که اگر چه فرهنگ نا بخرد زمانه کودکی شان را به غارت برد ، ولی با روح بزرگ خود زیستند و حماسه آفریدند.
دوست میدارم
صبر و برد باریت را
استواری و پایداریت را
همیشه هشیاریت را
اما پاک دلیت را
آرامش و دریا دلیت را
و تبلور عشق خدایی در وجودت را
حضور در صحنه ات را
بدون خدعه و نیرنگ

بدون سحر و جا دو
با عشق و با ایمان.
م.الف. نیک
----------------------------------------------------------------

۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبه

Haiti Earthquake

نمیتوانم همچنان به نوشتن مقاله هایم ادامه دهم در حالی که در فا صله ای که بسیار دور به نظر می رسد فاجعه ای رخ داده که بسیارنزدیک است. قلبم به درد آمده گویی که زلزله " بم" و" رودبار" در "ایران" تکرار شده ، چندی قبل زلزله ای خفیف لحظه ای کوتاه تر از ثانیه "تهران" را لرزاند ، بعد از ظهر یک روز پاییزی بود که همه از ساختمانها بیرون ریختند و مدتی را در زیر آ سمان آبی به سر بردند .گویی که سقف آسمان نه تنها زیبا ترین که امن ترین سقفی است که میتواند بر سرمان باشد .ولی حادثه درست وقتی می آید که منتظرش نیستی .و بلایای طبیعی هم که دیگر قربانیان خود را انتخاب نمیکنند .
واقعیت این است که بسیاری از مردم دنیا اگرچه می خواهند نمی توانند مستقیما کمکی به کم کردن رنج و درد بازماندگان زلزله بکنند،
ولی بیایید همه با هم دعا کنیم که زیر آوار ماندگان نجات یابند و بازماندگان آرامش خود را به دست آورند و سامان بگیرند.
وبیند یشیم
آیا این شروعی از آنچه است که زمین و ساکنانش باید منتظرآ ن با شند ؟
آیا زمانش نیست که نگاهمان را تغییر دهیم؟
آیا زمانش نیست که پوستهٴ خودخواهی و همه چیز خواهی را که بدور خود تنیده ایم بشکافیم ؟ و دنیای درون ودر نتیجه دنیای بیرونمان را دوباره بسازیم.
گویی که آخرین فرصت است.

۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

تجلی آگاپه (عشق الهی)

آگاپه ( عشق الهی) در ؍اروس و فیلوس نهفته است .
؍اروس، احساسات میان دو نفر است. هرگز چهره اروس در هیچ شخصی یکسان نمی باشد . هیچکس نمی تواند از ؍اروس بگریزد.همگان نیازمند حضور او هستند ، اگرچه در بسیاری از اوقات ؍اروس در ما این احساس را بوجود می آورد که از دنیا فاصله گرفته و در تنهایی خود زندانی مان می کند.
اگر در عشق میان دو نفر احساس باخت یا از دست دادن شرایط و یا زندانی شدن باشد در واقع ؍اروس ، یعنی روحی که آنها را به یکدیگر پیوند می زند ،نیمه زشتش را نشان خواهد داد و آن چیزی که خداوند در انسان برای اظهار زیباترین احساسات به امانت گذاشته بود ، تبدیل به چشمه نفرت و نابودی میشود.
فیلوس عشقی تحت نام و شکل دوستی می باشد ،هنگامی که ؍اروس توانایی آن را ندارد که شعله هایش درخشندگی همیشگی را داشته باشند ، آن فیلوس است که زوجها را متصل می دارد.
آگاپه در اروس و فیلوس نهفته است .

منتخبی از "پاٸولو کوٸیلو" در کتاب "خاطرات یک مغ"

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

سال نو میلادی ، سال 2010 ،آغازی با آگاپه

عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید ---- نا خوانده نقش مقصود در کارگاه هستی--- " حافظ"

پس با هم تکرار میکنیم:

"اختیار همه چیز در دست عشق الهی است و همه چیز نیکوست"

" عشق الهی پیشاپیش همه چیز را میداند و هم اکنون به شیوه های غنی و شکوه مند همه ی نیاز ها را بر می آورد . ثمرات نیکوی عشق الهی هم اکنون پدیدار میشود ."

و باید بدانیم که انتخاب الهی همواره عالی و والاترین پاسخ به نیاز ماست." فلورانس اسکاول شین"

مقاله بعدی تحت نام" تجلی آگاپه (عشق الهی )" در برچسب " مثل هیچکس نبودن" خواهد آمد.